طنز و خنده دار -اس ام اس و پیام جدید

اس ام اس جدید طنز تسلیت تبریک پیام پیامک

طنز و خنده دار -اس ام اس و پیام جدید

اس ام اس جدید طنز تسلیت تبریک پیام پیامک

مجموعه کامل ضرب المثل های بختیاری با توضیح

ضرب المثل های بختیاری


آدمی که مالس اِره، ایمونس هم اِره.

"کسی که مالش می رود، ایمانش هم می رود." کنایه از اینکه کسی که مالش به سرقت برود، ممکن است با مظنون شدن به این و آن، ایمانش هم از دست برود.


آدمیزاد، بونده بی باله.

"آدمیزاد (همانند) پرنده ای است بدون بال". کنایه از اینکه هر آینه ممکن است هجران و دوری برای انسان پیش آید.

مرغ باغ ملکوتم، نیم از عالم خاک دو سه روزی قفسی ساخته اند از بدنم (مولانا(


آربیز به قیلون اگو، دو سیلا داری.

"الک به قلیان می گوید: دو سوراخ داری". این مثل زمانی بکار میرود که کسی عیب و ایراد خود را نبیند و به دنبال عیب جویی از دیگران باشد. (تیر را در چشم خودش نمی بیند، مو را در چشم دیگری می بیند.(

آردم بختم، آربیزم آوختم.

"آردم را الک کردم، (و) الکم را هم آویزان کردم". کنایه از اینکه همه کارهایم را انجام داده ام و دیگر کاری برای انجام دادن باقی نمانده است.


آسیو دراره، لوینه کپنه.

"آسیاب در می آورد (تولید می کند)، آسیابان (لوینه) می بلعد. (مصرف می کند)". این مثل را بیشتر در مورد تولید کنندگان و نان آوران خانه بکار می برند، زمانیکه مصرف کنندگان، رعایت اندازه و اعتدال را ننمایند.


ار اِخوی خاک کنی من سرت، برو سر یه تل بلندی.

"اگر (حتی) میخواهی خاک هم بر سر خودت بریزی، برو بالای یک تپه بلند". کنایه از بزرگ منشی و بلند همتی است. 


ار بو خونه نیدی، اِدا شاهی ایکرد.

"اگر پدر خود را نمی دید، ادعای پادشاهی می کرد". این ضرب المثل در مورد افرادی که خیلی زود اصل و نصب خود را فراموش کرده و به دیگران تفاخر می کنند، بکار می رود. 

ار جووم دهرست، السم نه پهرست.

"اگر پیراهنم پاره شد. اصلم نپرید (از بین نرفت)". این ضرب المثل بیانگر این نکته است که فقر و تنگدستی، اصالت خانوادگی و ارزشهای اصیل را از بین نمی برد. 

 

ار خومه نیدیه، گو رشید خوی دارم.

"اگر خودم را ندیده ای، برادر رشید خوبی دارم". این ضرب المثل درباره کسانی به کار میرود که بیش از آنچه به توانائی های خود تکیه کنند، متکی به توانایی دیگران می شوند. 


ار دنیانه او بو وره، فلونینه خو ابره.

"اگر دنیا را آب ببرد، فلانی را خواب می برد". در مورد بی تفاوتی برخی افراد بکار می رود که کاری به مسائل پیرامون خود ندارند. 

ار کوگ نکنه قهقه بیجا، کی دونه کوگ کیه کرده جا؟

"اگر کبک قهقه بیجا نکند، چه کسی میداند که کجا جای گرفته است"؟ در مورد افرادی به کار میرود که با طرح مسائلشان باعث افشای راز و رمز خود می شوند و به اصطلاح عسس مرا بگیر راه می اندازند. 


ار لیشم، گوشت میشم.

"اگر زشت هستم، گوشت میش هستم". یعنی ماهیتم خوب است، هر چند که ظاهرم بد باشد. اصل هم ماهیت هر چیز است. 


ار نبو امری ز حق، نیفته بلگی ز درخت.

"اگر امر حضرت حق نباشد، برگی از درخت نمی افتد". این مثل بیانگر آن است که هیچ امری در جهان حادث نمیشود، مگر به خواست خداوند یکتا. 


ار نخردیم نون گندم، اما دیدیم دست مردم.

"اگر نخوردیم نان گندم، اما دیدم دست مردم". یعنی اگر خودمان کاری را تجربه نکرده ایم، ولی با توجه به تجربیات دیگران با آن آشنایی داریم. 

اسب پیش کشینه که دندوناس نیشمارن.

"دندانهای اسب پیشکشی را که نمی شمارند". این ضرب المثل بیانگر آن است که اگر هدیه و پیشکش را به کسی بدهند، نباید در صدد ایراد گرفتن از آن برآید. 


افتو زی همو چو که دُز دلس خواست.

"آفتاب همان جایی تابید که دلخواه دزد بود". فراهم شدن شرایط برای فرد خطاکار، کمال آرزوی اوست. 


الس کار پدره، که مادر رهگذره.

"اصل کار پدره، که مادر رهگذره". این ضرب المثل "اصل" و "ریشه" انتقال صفات را، "پدر" میداند. اصلی که نظام قبیله ای پدر سالار بر آن متکی است. 


امساله نه هر ساله.

"امسال، مثل هر سال نیست".  

اورشم که خوار ابو، پیوند هر و گا ابو.

"ابریشم که خوار و بی ارزش میشود، به خر و گاو آویزان میشود". هر گاه ارزش واقعی چیزی درک نشود، مورد بی اعتنایی قرار میگیرد. 


او سرد رهدم سر دستس.

"آب سرد روی دستش ریختم". در مقام نا امید کردن افراد به کار می رود. در فارسی: آب پاکی روی دست کسی ریختن. 


اولاد کابهلی، چنسون و پانالن، چنسون ز پهلی.

"اولاد کابهلی (کاکا بهلول)، تعدادیشان از پا می نالند، تعدادیشان از پهلو". در مورد افراد خانواده یا فامیلی به کار میرود که هر یک از دردی و بیماریی شکوه داشته باشند. 

 

ایبیزیس و ایبینیس.

"الکش می کنی و آنرا می بینی". یعنی پس از تجربه کردن به حرف من خواهی رسید. 


ایما که سالنه پائیدیم، ماهنم پائیم.

"ما که سال را پائیدیم، ماه را هم می پائیم". ما که در انتظار انجام کاری، سالی را به انتظار نشسته و صبر کرده ایم ماهی دیگر را هم منتظر می مانیم. 


ای نونی مو مهمونم، یو چو و یو همبونم.

"اگر نمی دانی من مهمانم، این چوب و این هم انبانم". یعنی از لوازم و بار و بنه ام بدان که من مهمان هستم. یعنی میتوان از آثار و شواهد چیزی پی به نیات و اهداف بوجود آورنده آن برد. 


ای هوسه، یه دفه بسه.

"اگر هوسه، یکدفعه بسه". اگر از روی هوی و هوس کاری صورت بگیرد، همان یکبار کافی است. 

باد بسکه خوهه، بادبزن هم اوفته گلس.

"باد از بس خوب است، بادبزن هم همراهیش می کند". در خصوص حمایت فردی شرور و ناباب از فردی شرورتر و نابابتر بکار می رود. 


بالا جام نی، دو من نی نشینم.

"بالا جایم نیست، پائین (هم) نمی نشینم". اینکه اگر نتوانم بالا بنشینم، پائین هم نخواهم نشست. 


بجور جاته، بنه پاته.

"(اول) جایت را پیدا کن، (سپس) پایت را بگذار". این ضرب المثل در مورد افرادی بکار میرود که دست به کارهای نسنجیده ای می زنند. بیشتر در زمینه دقت کردن در امر ازدواج بکار میرود. 


بچه یا واریش بووس بجهمه یا ترنه دا.

"بچه یا باید از ریش پدر حساب ببرد یا از گیس مادر". این ضرب المثل در زمینه تربیت کودکان است، و بیانگر این نکته است که به هر حال کودک باید حرف شنوی از یکی از والدین داشته باشد، تا در تربیت او خللی وارد نشود. 

بد الس وفا نکرد، الس دار خطا نکرد.

"بد اصل وفا نکرد، اصل دار خطا نکرد". این ضرب المثل در مورد تأثیر اصالت خانوادگی افراد در عدم انجام کارهای خلاف بکار میرود. یعنی افراد با اصالت خطا نمی کنند و افراد بد اصالت نیز وفا نخواهند کرد. 


برد سر جا خوس سنگینه.

"سنگ سر جایش سنگین است". کنایه از اینکه افراد در مقام واقعی خود، دارای وقار و ارزش می باشند. 


برد گهپ نشونه نزیدنه. 

"سنگ بزرگ نشانه نزدن است". 

این مثل بیانگر آن است که دادن وعده های غیر معقول و اغراق آمیز به معنای عملی نشدن آنهاست. 


بردیم به آسماری، دست زدینم نی ورداری.

"مرا بردی (تا کوه) آسماری، دست از دنبال کردنم برنمیداری". در مورد کینه توزی برخی از افراد بکار میرود، که بیش از حد انتقامجویی می کنند.

(آسماری نام کوهی است به ارتفاع تقریبی ۲۰۰۰ متر در جنوب شرقی مسجد سلیمان.( 


برزگر که وامهنه، داس کل و تیز اکنه.

"برزگر که خسته می شود، داس را کند و تیز می کند". (داس را مقصر می داند) در مورد بهانه جویی و دلیل تراشی بی مورد بکار میرود. 


برو یه جا که بخوننت، نه چو وردارن بروننت.

"برو جایی که بخوانندت (پذیرایت باشند) نه (جایی که) چوب بردارند و برانندت (بیرونت کنند)". یعنی برو جایی که حرمتت را بجا آورند، نه مورد بی اعتنایی قرار گیری. 

 

بره نر و کله نی خوسه.

"بره نر در آغل نمی خوابد". این ضرب المثل در مورد اهمیت داشتن فرزندان پسر بکار میرود و بیانگر آن است که به هر حال آنان به کاری مشغول شده و در خانه نمی مانند. 


بز که اجل گهرس، نونا شونه خوره.

"بزی که اجلش برسد، نانهای چوپان را می خورد". انجام کارهای غیر منطقی، موجب هلاکت خواهد شد. 


بو دام ز دالوم ایا.

"بوی مادرم از مادربزرگم می آید". این ضرب المثل به نقش توارث در انتقال صفات و خصایص اشاره دارد. 

چونکه گل رفت و گلستان شد خراب بوی گل را از چه جوییم از گلاب. 


بونده بد سر درخت بد انشینه.

"پرنده بد، بر روی درخت بد می نشیند". در فارسی: کند همجنس با همجنس با پرواز. 

بونه و دل، جنگ کردن آسون.

"بهانه به دل، جنگ کردن آسان". یعنی چنانچه بهانه ای در دل وجود داشته باشد، به دنبال آن جنگ کردن و ایجاد بحران و درگیری آسان خواهد بود. 


بنگشته بردن باغ بهشت، گهد ولات ولات.

"گنجشک را بردند به باغ بهشت، گفت: ولایت ولایت (وطن)". این ضرب المثل علاقه به وطن را بیان می کند، هر چند که نسبت به دیگر مناطق موقعیت بهتر و برتری نداشته باشد. 


به بنگشت گهدن سوکی یا سنگین؟ گهد: سوک، سنگینیم دس خمه.

"به گنجشک گفتند: سبکی یا سنگین؟ گفت: سبک، سنگینم دست خودم هست". بیانگر این نکته است که حفظ وقار و ارزش افراد به اراده و عملکرد خودشان بستگی دارد. 


به توشمال گهدن ساز بزه، گو تنگه پام خاره.

"به نوازنده گفتند: ساز بزن. گفت: کف پایم میخارد". این ضرب المثل زمانی به کار میرود که کسی جهت عدم انجام کاری بهانه جویی کند. 

به خرس گهدن، حرف بزن، گهد: پمبلاپف.

"به خرس گفتند حرف بزن. گفت: پملاپف". به افرادی که قادر به بیان سنجیده و متین مطالبشان نیستند، اطلاق می شود. 


به شیطون گهدن خدا بوته بیامرزه، گهد چی که نیبو.

"به شیطان گفتند خدا پدرت را بیامرزد. گفت: چیزی که نمی شود". درباره افرادی به کار میرود که کمتر امیدی به هدایت و آمرزش آنان می رود. 

به کور گهدن چه اخی؟ گهد دو تیه روشن.


"به کور گفتند چه میخوانی؟ گفت: دو چشم روشن". این ضرب المثل در بیان آرزوهای بدیهی بکار می رود. 

 

به میش اگو بجه، به گرگ اگو بگهرس.

"به میش می گوید: بدو، به گرگ می گوید: بگیرش". در مورد افرادی به کار میرود که دو دوزه بازی می کنند و به اصطلاح هم رفیق دزدند، هم شریک قافله. 


بهودارو بی بهو، هی ایکنن بهو، بهو.

"پدر دار و بی پدر، هی فریاد می زنند: پدر، پدر". نظیر: دارا و ندار، هر دو می نالند. 


بهیگ ز هونه بو تی نداشت، گهدن من ره قلاتیسه درورد.

"عروس از خانه پدر چشم نداشت. گفتند: بین راه کلاغ چشمش را در آورد". این ضرب المثل در مورد افرادی به کار میرود که با دلایل واهی سعی در پنهان 

کردن نقایص دارند.. 

 

بهیگ که بونه و دله، اگه خروس پام تلنی.

"عروس که بهانه به دل دارد، می گوید خروس پایم را له کرد". در مقام بهانه در دل داشتن و دنبال دست آویز بودن برای بروز آن بکار می رود. 


بهیگ وقتی گشنس ابو، آش عروسیس یا یادس.

"عروس وقتی گرسنه اش می شود، آش عروسی اش یادش می آید". کنایه از این است که انسان در سختی ها، یاد ایام خوش گذشته می افتد. 


بهیگه و هونه بیوزما، بعداً بفشنس که.

"عروس را در خانه آزمایش کن، سپس او را به کوه بفرست". پس از حصول اطمینان از توانایی و استعداد افراد باید آنان را به کار گمارد.


بید ای تهله، سایه س شرینه.

"بید اگر (خودش) تلخ است، سایه اش شیرین است". این ضرب المثل بیانگر آن است که باید در مقام قضاوت به خصوصیات نیک و بد هر دو توجه داشت.



یه حیا دار هَیْ حیا اِیْکه یه بِیْ حیا گو وَروم تَرسه

کسی که از آبروی خود حیا می کند و چیزی نمی گوید ، اون که بی حیا است فکر می کند که از او می ترسد .



خدا سر وُ زِیرِن سیْ یَک آفری 

خداوند همه ی جفتها رو برای هم آفریده است 


گُوَر وا گاه بِرِه دور وا دابره 

گوساله به گاو یعنی مادر می ره یعنی شبیه مادرش می شود و دختر هم شبیه مادرش می شود .  

 

هو که نِت وا گِریوِه اِخِت نه هُو که نِت وا خنده 

اونی که اشک تو را در می آورد تو را دوست دارد ولی اون که تو را می خنداند تو را دوست ندارد و دشمن تو است 


نَنیَر وِ رَنگِ زردُم مُو گُودیمِ زیرِ بَردُم 

به قیافه من نگاه نکن که ساکتم من عقرب زیر سنگ هستم .


هَرْ چی لِر ایگه وِ داغ دِل ایگه 

هر حرفی را که لر می گوید از داغ دل می گوید 


اِخومِت که اِیگُومِتْ

من تو را دوست دارم که راهنماییت می کنم 


یه بار بِگُو نه 9 ماه شَمْ نَکَشْ

یک بار بگو نه و یک عمر پشیمان نباش


بّزِنْ وِ لینگِ خوش زِنن دار میشِنَمْ وِ لینگِ خوش 

صحو امروزه که دیروز تی وه رهس بیدی

برگردان فارسی: فردا همان امروزی است که دیروز منتظرش بودی 

بختیاری ها این ضرب المثل را برای بیان اهمیت زمان به کار می برند. این ضرب المثل بیشتر افرادی را خطاب قرار می دهد که برای انجام کاری امروز و فردا می کنند و کنایه از این است که شخصی زمان را به بطالت سپری نکند.


گئره زه پیری گله ای نیبوه

برگردان فارسی: سگی که پیر شد دیگه نمی تونه یاد بگیره گله رو همراهی کنه

این ضرب المثل بیشتر در میان مردم میوند به کار می رود و اهمیت آموزش در دوران کودکی و جوانی را گوش زد می کند. بختیاری ها این ضرب المثل را هنگامی به کار می برند که شخصی مشغول یادگیری کاری باشد که از او گذشته و نمی تواند آن عمل را یاد بگیرد و در صورت فراگیری نیز برای آن شخص کاربری زیادی نمی تواند داشته باشد.


گگته روز تنگ بشناس، دشمنته روز خوش

برگردان فارسی: دوست رو توی سختی بشناس، دشمن توی شادی هات

بختیاری ها این ضرب المثل در مورد شناختن افراد به کار می برند. و کنایه از این است که در روز سختی و هنگام رویارویی با مشکلات کسی که به داد فرد می رسد همان دوست است و کسی که از شادی فرد ناراحت می شود دشمن اوست. 


زه پیش خوش و زه پشت تش

برگردان فارسی: رودرو خودشیرینی می کنه و پشت سر بدگویی

بختیاری ها این ضرب المثل را بیشتر در مورد افراد دورو و خائن به کار می برند و منظور این که شخص مورد نظر هنگامی که رودروی انسان قرار می گیرد پروع به چاپلوسی و خودشیرینی می کند و هنگامی که چشم انسان را دور می بیند شروع به بد گویی و غیبت می کند.




نکاری که نکاری

نکاری که نکاری که نکاری .....

خان بسی شوم رهد ور هونه یکی زه رییتونس (reyatones) . رییت هم که بسی شوم او نیشک nishk)) ( عدس ) داشت ، سرفهنه کشید و دس به سینه او نیشک نهاد تی خان .

خان که ته ایسه او نیشک نید بی یه لولو کرد دید تومس خیلی خوه گود که هی اسمسس چیده ؛ رییت گود آقا اسمسس او نیشکه . گود چطور وا بخوریس گود : ایما که دنو نداریم تلیت ایکنیم منس و اخوریم . خان هم تلیت کرد و مشغول خوردن وید ......

کاسه اول که تموم کرد گود ایر زه ای او نیشک داری زنو هم وار سیم . یه کاسه گهپ دئره اورد و خان مشغول خوردن وید ....

خان وا خوس گود چنی تومس خوه بل ونرم ( ببینم )  امسال چنی نیشک گیرم ایا . وه رییت گود : امسال چنی زه رییتو نیشک کاشتن ، جواوس داد که خیلی نکاشتنه ، هی مو تهنا یه تیکه کاشتم وی .... 

خان که کاسه دینینه هم تموم کرد بی  ، جا داد ور او نیشک هر چه ترس زس خورد و پوز نهاد ور باقیس تا ته ورشنیدس (voreshnides) ( سر کشید ) و ری کرد و رییت خدا زده و گود : زه ایسه وا دینا وه همه رییتو ایوی غئر زه نیشک چیه نکارین .......

خان ورساد و رهد ور هونس که بخوفته ...... نصف شو دیر زه جو یه دل پیچه یرد ، تا خونه جمع و جور کرد و جس ور در کار زه کار گدشت وی و خان خونه خراو کرد ..... سر ته درد نارم تا خود صو خان حالس وا سر جا نود و ره ولس نکرد . صو زی فرشناد وه دین رییتکه اود :

گود بس : در هونت زنس وه خره اینکه که دیشه دادی وم اسمس چه وید . گود : خان اسمس او نیشک وی . خان گود ، سرامال رده دیشه هوشم وه جا نوید : ده نیشک نکاری که نکاری که نکاری ........


 

خره خاستن وه میلس دس نهاد وا گریوه گود ایسه یا او نی یا هیمه 

برگردان فارسی: خر رو دعوت کردند، شروع کرد به گریه کردن و گفت حالا یا آب کمه یا هیزم

بختیاری ها این ضرب المثل را بیشتر در مورد افرادی به کار می برند که از آنها فقط برای انجام کارها استفاده می شود و بس. این ضرب المثل کنایه از بی اهمیت بودن حضور شخص در یک مجلس است و اینکه شخصی را سیاهی لشکر و حمال جلوه می دهد.  


گامیش کردیه وکیل کهدون

برگردان فارسی: گاومیش را مسئول کاهدون کردی 

معادل: گوشت را به دست گربه دادن

این ضرب المثل را بیشتر در هنگامی به کار می برند که شخصی زمام کار را به افراد طمع کار و سود جو  بسپارد. همچنین این ضرب المثل کنایه از نالایق بودن شخص مسول است.

 

مونه تونه زس درآوردیه که هه روزمونه

           


مونه تونه زس درآوردیه 

 

ایگو خرس و روا قرار نهادن وا یک بسازن و جیجوسونه وا یک گهپ کنن ؛  پش دراوردن ( قرعه کشی کردند )  و زه جور اود که خرس روه وه شکال چی واره سی هردسو ، روا هم زه سیلا  ( لونه ) وه در نکنه و بچونه گهپ کنه .

روز اول خرس ورسا ( بلند شد ) ره وه شکال ، روا هم زی ورسا جیجونکنه او و چینه کرد و خلاصه تا خود شومی ( غروب ) رهنه پید ( چشم به راه ماند ) . شومی دی خرس انی دس پتی ( دست خالی ) ایاهه . زس پرسی په منی امرو هیچی نزی . گود : ولله یه شکال هم کردم شیس کنی (کنایه از  به درد نخوردن ) کچیر وی خومه هم سیر نکرد ...... روا هم وا خوس گود اوی نداره حیما ( حتما ) صو که ره وه شکال تلافی امروز ایکنه .

صو زی دوارته خرس زه سیلا کرد وه در ره وه دین شکال روا هم در سیلانه پید ( نگهبانی داد ) تا خود شومی . شومی که رسی دید خرس زنو ( دوباره ) دس پتی ایا . رو ور نهاس گود تاته ( عمو ) خرس په منی هم هیچی نوردیه . گود هی خدا خیر وده وت سی خوت منی وه سیلا مونه ذلیل دونی رم ور کوجه ( کجا رفتم ) . گود مر ( مگر ) چه ویده . گود : او سره سرهنه ( خط بالای کوه ) اوینی یه بزی هی هوچه زیدم لاشس سنیی ( سنگین ) وید وام نیوه ، مو هم هرچه ترسم زس خوردم و وسم وا ره اودم .........

یکه دو رو ( روز ) زیجور گودشت . روا گشنی خیلی فشار اورد ورس . وا خوس گود ایر زه لونه وه کنم وه در خو الان جودار ایا همه جیجونکنه ایخوره ایر هم بمونم خو شومی خرس دس پتی ایا وادینا ( برمیگرده ) هم خوم زه گشنی ایمیرم . یه فکر کرد و تیانه نهاد وریک ، یکی زه جیجونه خرس خورد .....

شومی که خرس مطابق هر رو ( روز ) دس پتی اود ، روا زید وا کپو ( سر ).... بوه بوه بوه ره وا پیش . خرس اود یردس گود گگه په چت ویده . روا گود : گوشنی ( گرسنگی ) فشار اورد ورم مو هم زه سیلا کردم وه در یه زهر ماری وخورم همیکه ( هنگامی که ) اودم وا دینا دیدم گری (گرگ) اوده یکی زه جیجونکه خورده . خرس گو زه اینا مو یا زه اینا تو . روا هم زه ته دل آخی کشی گو تاته زه اینا تو اما چه فرق ایکنه اینا تو هم مثل بچونه خومن . خرس هم گود سرت سلامت ، غصه مخور زه جیجونه مو یکیسو منه ای یکینه که هم گهپ کنم زیاده ........

خلاصه چند رو زه ای منه گدشت خرس اصلا عار ورس نوست (عبرت نگرفت) . هر روز شومی که ایوه هیچی بسی روا نیورد . یه رو شومی که دوارته خرس دس پتی اود روا وا خوس گود دردم بزنه منه جونت تا سیت نوم  . صو که خرس کرد ور در ره ای تیله درینه هم نهاد ور زمین و تا جا داشت زس خورد ......

شومی ره نشست ور در سیلا دی خرس انی زه دیر هن هن ( هرک و هرک ) سره اشونه و ایا ( کنایه از شادی و سر مستی ) روا هم یه شوه روه ( دنگ و فنگ ) درآورد غش کرد ور سر دس خرس . خرس هم تیکه باد شن ورس و او رخت ورس وه خیال خوس روانه اورد وا هوش . گود په هم چت ویده ؟ گود وه رولمــی ( مویه کردن برای فرزند  ) خرس که دی فهمس وی یکی زه جیجو مرده ، گود مر هم گریگ اوده یکی زه جیجو خورده ؟ گود : سر سلامت هره ( بله ) . خرس که منسی وه کردیه ورس گود زه اینا مو یا زه اینا تو :

" گود : هی خدا خئر وت وده مونه تونه زس دراوردی که هی روزمونه "

 


دو ضرب المثل بختیاری

                                             

وه ناز ایا وه نیز ایره ، بهار ایا پییز ایره 


برگردان فارسی : با صد منت و ناز میاد با ترشرویی و گریه میره ، هنگام بهار میاد و با شروع شدن پاییز می ره 

بختیاری ها این ضرب المثل بیشتر برای سرزنش نوعروسان به کاربرد می برند !!! در برخی موارد در مورد سایر افراد نیز کاربرد دارد . این ضرب المثل کنایه از بی اعتبار بودن قهر و آشتی شخص مقابل است و همچنین وی را رفیق روزهای خوش می داند .( در بین عشایر از بهار تا پاییز فصلی است که گله ها نیاز به علوفه ندارند و  دردسر های زندگی عشایری کمتر است ). 


بهی همی که گشنس ایبو آش عروسیس ایا وه یادس  


برگردان فارسی : عروس گشنش که میشه یاد آش عروسیش میوفته

این ضرب المثل نیز بیشتر برای تازه عروس به کار می رود و البته مورد سایر افراد نیز کاربد فراوان دارد و کنایه از این است که شخص هنگام مواجهه با سختی ها یاد روزهای خوش می افتد . 





قصاو وا آهنگری چه



قصاو وا آهنگری چه


ایگون یه قاطر شله زه پیری و مریضی من ور جا مالا ؛ خلاصه یه دو سه روز شل وه شل دئر جاوارگه چرد. یه رو سیل کرد دید "یه گریه" ( یک گرگ ) انی زه دیر ایا سیس . وا خوس گود مو خو نترم " وه جهم " ( فرار کنم ) .... دیدی " چطئر " ( چطور ) بیکس میر ویدم وه ای بیابو . منه همی فکرا وید که گری رسی ورس " قپ آورد " ( دهان باز کرد ) که بخورس .

گود : تاته گری یه تیکه " امو وده " ( مهلت بده ) کار وات دارم .

 گری گو : چته ؟

 گود :  مو خو شلم هیچیم نترم وکنم اخیرسم خوت هرجور که ملته ایخوریم . اما یه قصه دارم زم گوش کو .

گری گود : زیتری بو که انیم زه گوشنی ایمیرم . 

گود : مو زه خان پیلدار ویدم . و خیلی دوسم داشت " نالامه " ( نعل ) زه طلا درس کرد . ایسه که منم ورجا مال یادسو رهد و نالاکنه ندروردن . ایسه هم دی مو خه ایر تو هم نخوریم امرو صو زه گوشنی ایمیرم اما بی ای نالانه درار و بفروشسو و یه سروسامونه بده وه خوت .

گری وا خوس گود : " دیر زه ره نیگو " ( بی راه نمی گوید ) بل نالاسه درارم اوسه بخورمس . خلاصه گود وه قاطر چطوری نالانه درام .

گود: ما پهام بلن ایکنم تو وا دنونات میخانه بکش و درارسو .

گری که خام وید خواست وا دنوناس میخ ناله بکشه که قاطر وا " لغت " ( لگد ) زد ور منه پوزس و همه دنوناسه رخت منه دیونس و خلاصه گرینه سم کو کرد .

گری هم وه یه " جون جخکنه " ( بسختی ) خوسه زه زیر چنگ قاطر درآورد و جس .....

منه ره روا دیدس گود : تاته گری په چته یه تیکه بمو ونم کی چون کرد ورت ! 

گری هم حال قضینه گود وس .

روا گود : تاته یه چیه ایگوم اما بدت نا    "  آخه قصاو وا آهنگری چه  "


ریشه دو ضرب المثل بختیاری

چی زر بو مرد منی وه گردنم

در ریشه یابی این ضرب المثل آورده اند در گذشته نا معلوم هنگامی که مردی فوت می کرد ورثه او مجبور بودند برای به خاکسپاری جنازه مالیات سنگینی به حاکم پرداخت کنند که در زبان بختیاری  به " زر بو مرد " معروف بود . د ر این بین پدر یکی از فقرا فوت می کند و وی به دلیل تنگدستی قادر به پرداخت مالیات دفن نبود . لذا جنازه را بر دوش کشید و هر کجا می رفت مجبور بود جنازه را با خود حمل کند و .......

این ضرب المثل در بین بختیاری های منطقه میوند متداول است و هنگامی کاربرد دارد که مجبور به تحمل شخص دیگری علیرغم میل باطنی خود باشند البته در برخی موارد در مورد تحمل اجباری چیزهای دیگر از قبیل بخت و اقبال ، وضع زندگی و .... نیز کاربرد دارد 


 مر زر می لینگو زم ایخوی 

ریشه این ضرب المثل را نیز به همان دوره نسبت می دهند و آورده اند که حاکم علاوه بر " زر بو مرد " مالیات دیگری نیز از مردم طلب می کرد که به " زر می لینگو " معروف بود . این مالیات هنگامی که جوانی قصد ازدواج داشت از وی طلب می شد و تا مالیات مربوطه را پرداخت نمی کرد از ازدواج وی جلوگیری می کردند.

این ضرب المثل نیز بیشتر در زمانی کاربرد دارد که شخص علیرغم میل باطنی اش از کاری منع می شود و برای وی بهانه تراشی می کنند . همچنین هنگامی که به کسی زور گویی    می شود نیز این ضرب المثل را بکار می برد.


یک شعر از مرحوم بهمن علادین معروف به مسعود بختیاری

مُو تیام تَش ایزَنِه سی دیدن تو

چشمای من آتش می زنن برای دیدن تو 

زِنده مَندُم به خدا با دیدن تو

زنده مانده ام به خدا با دیدن تو 


چه خووه بیای زِ رَه وا با سِفیده

چقدر خوب می شود تو با سپده دم بیای


ایزَنِه افتَو وا با رَسیدنِِ تو

آفتاب سر می زند با رسیدن تو 


وای دیمَه …  وای دیمَه ! ایخُوم دُونگُل یِکیمَه

وای هیزم .... وای هیزم ! من یکی یکدانه ام را می خواهم 


نه تَرُم بَنگِت کُنُم … نه خُوت ایایی

نه می توانم صدایت بزنم ... نه خودت می آیی 


حالا باور ایکُنُم …  که بی وفایی

حالا باور می کنم ... که تو بی وفای 


آخه تا کِی چینُو با تِهنا بِمَهنیم

آخه من تا کی باید تنها بمانم 


نَدونُم چه دیدیِه  … زِ ای جدائی ؟؟؟

نمی دانم چه چیزی دیده ای از این جدایی ؟ ؟ ؟

 

چَن تَرُم بَنگِت کُنُم ؟ خوت دی وُری بِیَاو

آخه من چقدر می توانم تو را صدا بزنم ؟ خودت پاشو بیا 


آخه تا کِی دیر زِ یک … چی مَه و افتَو

آخه تا کی باید از هم دور باشیم ؟ مثل ماه و آفتاب 



 چه خو وِه اُوِیدِنِت اگر بیایی !!!

چقدر خوب است آمدنت اگر بیایی !!!


توشمالون کار ایکُنِن  … هَف روز و هَف شَو …

ساز و دوهل ساز می زنند ... هفت شب و هفت روز



منبع : 

کتاوخونه اینترنتی لور                

 کتاب خانه انترنتی لُر


کنایه ها و ضرب المثل های فارسی درباره پول و ثروت و اقتصاد

آب از دستش نمی‌چکه.»

««از تو حرکت، از خدا برکت.»

«از شما عباسی، از ما رقاصی.»

«اگه هفت تا دختر کور داشته باشه، یک‌ساعته شوهر میده.»

«بار کج به منزل نمی‌رسد.»

«به عمل کار برآید به سخن‌دانی نیست» سعدی

«آب در کوزه و ما تشنه‌لبان می‌گردیم. یار در خانه و ما گرد جهان می‌گردیم.»

«آب را گل‌آلود می‌کنه که ماهی بگیره.»

«آب را باید از سرچشمه بست.»

«آب که یه جا بمونه، می‌گنده.»

«

«آدم خوش معامله، شریک مال مردمه.»

«آدم دست‌پاچه، کار را دوبار می‌کنه.»

«

«آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است// با دوستان مروت، با دشمنان مدارا.» حافظ

«آسوده کسی که خر نداره// از کاه و جوش خبر نداره.»


· «برو فکر نون باش که خربزه آبه.»

· «بعد از چهل سال گدایی، شب جمعه را گم کرده.»

· «به مرگ میگیره تا به تب راضی بشه.»

· «تا تنور گرمه نونو بچسبون.»

یک ده آباد به از صد شهر خراب.»·

«سرکه مفت از عسل شیرینتره.»

· «مُشک آن است که خود ببوید؛ نه آن که عطار بگوید.»

· «مفت باشه؛ کوفت باشه.»

ملا نصرالدین صنار می‌گرفت سگ اخته می‌کرد یکعباسی می‌داد می‌رفت حموم.»·


«نابرده رنج گنج میسر نمیشود// مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد» سعدی


· «هزار تا دختر کورو یکروزه شوهر میده.»


· «هیچ ارزونی بیعلت نیست.» هیچ گرونی بی جکمت نیست

· «هیچ گربهای برای رضای خدا موش نمیگیرد.»

· «جیبش تار عنکبوت بسته.»


· « «هیچکس نمیگه ماست من ترشه.»

· «یهدست صدا نداره.»

· «یهنه بگو، نهماه رو دل نکش.»


· «یهسال بخور نون و تره صدسال بخور نون و کره.»

· «یهسوزن به مردم بزن و یهجوالدوز به خودت.»








+

ضرب المثل های جالب انگلیسی با ترجمه

ضرب‌المثل‌های انگلیسی به همراه معادل فارسی

"A poor workman blames his tools."

ترجمه: «کارگر بی‌مهارت، ابزار کارش را مقصر می‌داند.» 

o متراف فارسی: «عروس نمی‌توانست برقصد، می‌گفت زمین ناهموار است.» 

"A bird in the hand is worth two in the bush."

ترجمه«یک پرنده‌ در دست، بهتر از دوتا روی درخت است.» 

o مترادف فارسی: «سرکه نقد به از حلوای نسیه.» 

"Absence makes the heart grow fonder."

ترجمه: «دوری باعث علاقمندی می شود.» 

o مترادف فارسی: «دوری و دوستی.» 

"A cat may look at a king."

ترجمه: «شاید که گربه به شاهی نظر کند.» 

o مترادف فارسی: «به اسب شاه گفته یابو.» 

"A chain is no stronger than its weakest link."

ترجمه: «استحکام زنجیر به اندازه ضعیف‌ترین حلقه آن است.» ویلیام شکسپیر در نمایش‌نامه ژولیوس سزار 

"A coward dies a thousand times before his death. The valiant never taste of death but once."

ترجمه: «ترسو هزاربار پیش از مرگ می‌میرد. آدم نترس فقط یکبار مزه مرگ را می‌چشد.» 

o مترادف فارسی: «ترس برادر مرگ است.» 

o مترادف فارسی: «ترسو مرد!» 

"A creaking door hangs longest." and "A creaking gate hangs long."

ترجمه: «دری که غژغژ می‌کند عمرش بیشتر است.» 

"Actions speak louder than words."

ترجمه: «صدای عمل رساتر از حرف است.» 

o مترادف فارسی: «به عمل کار برآید به سخندانی نیست.» 

"Advice when most needed is least heeded."

ترجمه: «هرجا که پند و اندرز لازم آید، کمتر گوش شنوا است» 

"A fool and his money are easily parted."

ترجمه: «احمق و پولش به راحتی از هم جداشدنی هستند» 

مشابه فارسی:"تا ابله در جهانه، مفلس در نمیماند"

"A fox smells its own lair first." and " A fox smells its own stink first."

ترجمه: «روباه بوی گندش را زودتر از دیگران استشمام می‌کند» 

o مترادف فارسی: «چوب را که بلند کنی، گربه دزده فرار می‌کند» 

"A friend in need is a friend indeed."

ترجمه: «به هنگام نیاز، دوست واقعی شناخته می‌شود.» 

o مترادف فارسی: «دوست آن باشد که گیرد دست دوست// در پریشان‌حالی و درماندگی» 

"After a storm comes a calm."

ترجمه: «پس از طوفان، آرامش گسترده می‌گردد.» 

o مشابه فارسی: «بعد از خشم پشیمانی است» 

"After dinner sit a while, after supper walk a mile."

ترجمه: «بعد از نهار کمی استراحت کنید، بعد از شام یک کیلومتر راه بروید.» 

"A good beginning makes a good ending."

ترجمه: «یک شروع خوب، پایان خوبی در پی دارد.» 

o خلاف فارسی: «خشت اول چون نهد معمار کج// تا ثریا می رود دیوار کج» مولوی 

"A good man in an evil society seems the greatest villain of all."

ترجمه: «انسان نیک در جمع اشرار، شریرترین آن‌ها به نظر می‌رسد.» 

"A good surgeon has an eagle's eye, a lion's heart, and a lady's hand."

ترجمه: «یک جراح خوب دارای چشمی همانند عقاب، دلی مثل شیر و دستی زنانه است.» 

"A guilty conscience needs no accuser."

ترجمه: «یک وجدان گناه‌کار به سرزنش دیگران محتاج نیست» 

"A jack of all trades is master of none."

ترجمه: «کسی که همه‌کار انجام می‌دهد استاد هیچ‌کاری نیست.» 

o مترادف فارسی: « همه‌کاره و هیچ‌کاره.» 

"A lie has no legs."

ترجمه: «دروغ پا ندارد.» 

o مترادف فارسی: «دروغگو تا در خانه‌اش.» 

"A lie can be halfway around the world before the truth gets its boots on."

ترجمه: «حقیقت تا چکمه‌هایش را بپوشد، دروغ نیمی از جهان را دور زده است.» منسوب به وینستون چرچیل 

"A little knowledge is a dangerous thing."

ترجمه: «دانش ناقص خطرناک است.» 

o مترادف فارسی: «نیم‌طبیب خطر جان، نیم‌فقیه خطر ایمان» 

o تمثیل: «دوکس دشمن ملک و دینند یکی پادشاه بی حلم و دیگری زاهد بی علم» سعدی 

o تمثیل: «آن‌که نداند رقمی بهر نام// به ز فقیهی که بود ناتمام» امیر خسرو 

"A merry heart makes a long life."

ترجمه: «دل‌شاد بودن، عمر انسان را طولانی می‌کند.» 

A miss by an inch is a miss by a mile.

ترجمه: «لغزش در عمل چه یک اینچ، چه یک مایل.» 

o مترادف فارسی: «آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب» 

"A penny saved is a penny earned." منسوب به فرانکلین

ترجمه: «هر پول سیاهی که پس‌انداز شود، سودی است که کسب شده است.» 

o مترادف: «قطره قطره است وانگهی دریا» 

"A person is known by the company he keeps."

ترجمه: «شخص به اطرافیانش شناخته می شود» 

o مترادف فارسی: «تو اول بگو با کیان دوستی// پس‌آنگه بگویم که تو کیستی» سعدی 

مجموعه ضرب المثل جالب انگلیسی با ترجمه

"A picture is worth a thousand words."
ترجمه: «تصویر از هزاران جمله گویاتر است» 
o مترادف فارسی: «زلیخا گفتن و یوسف شنیدن// شنیدن کی بود مانند دیدن» 
"A pot of milk is ruined by a drop of poison."
ترجمه: «یک بادیه پر از شیر به قطره‌ای زهر، فاسد می‌گردد» 
"A rolling stone gathers no moss."
ترجمه: «بر سنگ غلطان سبزه نروید» 
o مترادف فارسی: «که بر سنگ گردان نروید نبات» سعدی 
"A sound mind in a sound body."
ترجمه: «مغز سالم در بدن سالم» 
o اصل لاتینی: «mens sana in corpore sano» 
o مترادف فارسی: «عقل سالم در بدن سالم است» 
منسوب به بنیامین فرانکلین "A stitch in time saves nine."
ترجمه: «یک ضربه بموقع، باعث صرفه‌جویی در نه ضربه دیگر است» 
o مترادف فارسی: «یک ضربه کاری از ضربات بعدی جلوگیری می‌کند» 
"All cats love fish but hate to get their paws wet."
ترجمه: «هر گربه‌ای ماهی را دوست دارد اما از اینکه پنجولش خیس شود بیزار است» 
"All flowers are not in one garland."
ترجمه: «هیچ گلستانی تمام انواع گل‌ها را ندارد» 
o مترادف فارسی: «گل بی‌علت و بی‌عیب خداست» پروین اعتصامی 
"All frills and no knickers."
ترجمه: «زینت فراوان، بدون شلوار» 
o مترادف فارسی: «هرچه داره به بر داره، به خونه دست خر داره» 
"All good things come to an end."
ترجمه: «هرچیز خوبی به پایان می‌رسد» 
"All hat and no cattle"
ترجمه: همه کلاه است، پیش‌بند وجود ندارد» 
o مترادف فارسی: «همه من هستند، هیچ‌کس نیم‌من نیست» 

کلکسیون ضرب المثل جالب انگلیسی با ترجمه

"All roads lead to Rome."
ترجمه: «همه راه‌ها به رم راه‌برند» 
o مترادف فارسی: «همه راه‌ها به رم ختم می‌شوند» 
"All's fair in love and war."
ترجمه: «عدالت در دوستی و جنگ» 
"All's well that ends well."
ترجمه: «همه‌چیز خوب، پایانش نیز خوب» 
o متضاد فارسی: «خشت اول چون نهد معمار کج// تا ثریا می‌رود دیوار کج» مولوی 
"All that glisters is not gold."
ترجمه: «هرچه می‌درخشد طلا نیست» 
o مترادف فارسی: «هرچه می‌درخشد طلا نیست» 
o مترادف فارسی: «هر گردی گردو نیست» 
"All things come to he who waits."
ترجمه: «هرکه صبر کند به همه چیز می‌رسد» 
o مترادف فارسی: «گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی» 
"All work and no play makes Jack a dull boy."
ترجمه: «هم‌اش کار بدون سرگرمی، جک را به بچه‌ای خل تبدیل می‌کند» 
"An apple a day keeps the doctor away."
ترجمه: «یک‌عدد سیب در روز، دکتر را دور نگه‌می‌دارد» 
"An eye for an eye and a tooth for a tooth."
ترجمه: «چشم برای چشم و دندان برای دندان» انجیل عهد عتیق 
o مترادف: «چشم در عوض چشم و دندان در عوض دندان» 
"Another man's poison is not necessarily yours."
ترجمه: «سم دیگران نباید الزامأ برای تو باشد» 
o مترادف لاتینی: "One man's medicine is another man's poison." 
o ترجمه: (داروی یکی، کشنده دیگری است) 
"An ounce of prevention is worth a pound of cure."
ترجمه: «یک اونس پیش‌گیری بهتر از یک پاوند مداوا است» 
o مترادف فارسی: «چرم را تا سگ نبرده باید حفظ کرد» 
o مترادف فارسی: «گوشت را نباید دم چنگ گربه گذاشت» 
"April showers bring May flowers."
ترجمه: «رگبار آوریل، باعث فراوانی گل در ماه مه است» 
"Ask and you shall receive."
ترجمه: «سؤال کن تا بیابی» 
o مترادف فارسی: «پرسان پرسان می‌روند هنوستان» 
"Ask me no questions, I'll tell you no lies."
ترجمه: «از من نپرس تا به تو دروغ نگویم» 
"Ask no questions and hear no lies."
ترجمه: «نپرس تا دروغ نشنوی» 
"As you make your bed, so you must lie in it."
ترجمه: «رختخوابت را که پهن کردی باید در آن هم بخوابی» 
o مترادف فارسی: «آش کشک خالته، بخوری پاته نخوری پاته» 
o مشابه فارسی: «خودکرده را تدبیر نیست» 
"As you sow, so shall you reap."
ترجمه: «چوکاشتی باید بدروی» 
o مترادف فارسی: «چو جو کاشتی، جو حاصل آید» 
o مترادف فارسی: «هرچه بکاری تو، همان بدروی» 
"A watched kettle (pot) never boils."
ترجمه: «کتری که موظب‌اش باشی هرگز نمی‌جوشد» 
o مشابه فارسی: «اگر خودم بالای سرش بودم پسر می‌زایید» 
"A woman's work is never done."
ترجمه: «کار زن پایان‌پذیر نیست» 
o بیتی از شعر: "A man may work from sun to sun, but a woman's work is never done" 
o ترجمه: (مرد اگر از طلوع تا به غروب در تلاش معاش دل‌بنداست// زن همیشه به کار ِخانه خویش چست و چالاک در جهداست» 
o مترادف فارسی: «کار کدبانو (کار منزل) تمام‌شدنی نیست» 
"A woman needs a man like a fish needs a bicycle."
ترجمه: «یک زن به مرد همان‌قدر محتاج است که یک ماهی به دوچرخه» (طنز) 
"A word to the wise is enough" (or "sufficient.")
ترجمه: «کلمه‌ای به دانا کفایت کند» 
o اصل لاتینی: «Verbum sapienti saepet.» 
o مترادف فارسی: «در خانه اگر کس است یک حرف بس است» 
"A word spoken is past recalling."
ترجمه: «جمله‌ای که گفته شد قابل بازگشت نیست» 
o متراف فارسی: «تیری که رها شد به چله باز نگردد» 
"Barking dogs seldom bite."
ترجمه: «سگی که پارس می‌کند، به ندرت گاز می‌گیرد» 
o مترادف فارسی: «سگ لاینده، گیرنده نباشد» 
"Be careful what you wish for, you might just get it."
ترجمه: «چیزی را که برای دیگران آرزو می‌کنی ممکن است نصیب خودت شود» 
"Beauty is in the eye of the beholder."
ترجمه: «زیبایی در چشم بیننده است» 
o مترادف فارسی: «علف به دهن بزی شیرین است» 
"Beauty is only skin deep, but ugly goes straight to the bone."
ترجمه: «زیبایی سطحی است اما زشتی تا استخوان نفوذ می‌کند» 
"Beauty may open doors but only virtue enters."
ترجمه: «زیبایی درهای بسته را می‌گشاید اما فقط پرهیزگاران داخل می‌شوند» 
"Beer before liquor, you'll never be sicker, but liquor before beer and you're in the clear."
ترجمه: «آبجو پیش از لیکور سالم نیست، اما لیکور پیش از آبجو سرحال‌آورنده است» 
"Beggars can't be choosers."
ترجمه: «گدا، انتخاب‌کننده نیست» 
"Better be alone than in bad company."
ترجمه: «تنهایی بهتر از بودن در جمع دوستان بد است» 
o مترادف فارسی: «دلا خو کن به تنهایی که از تن‌ها بلا خیزد» 
"Better to be thought a fool, than to open your mouth and remove all doubt."
ترجمه: «اگر به نظر ابله آیی، بهتر از آن است که دهانت را باز کنی و بلاهتت ثابت شود» 
"Better late than never."
ترجمه: «تأخیر داشتن بهتر از هرگز نرسیدن است» 
o مترادف فارسی: «دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است» 
"Better safe than sorry."
ترجمه: «ایمنی بهتر از تأسف است» 
o مترادف فارسی: «علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد// دریغ سود ندارد چو رفت کار از دست» سعدی 
"Better the devil you know than the devil you don't."
ترجمه: «ابلیس آشنا بهتر از ناآشنا است» 
"Birds of a feather flock together."
ترجمه: «پرندگان همجنس با هم پرواز می‌کنند» 
o مترادف فارسی: «کبوتر با کبوتر، باز با باز// کند هم‌جنس با هم‌جنس پرواز» 
"Bitter pills may have blessed effects."
ترجمه: «داروی تلخ شفابخش‌تر است» 
"Blood is thicker than water."
ترجمه: «خون از آب غلیظ‌تر است» 
o مترادف فارسی: «اول خویش، سپس درویش» 
"Blood will out." (This has a parallel in Chaucer: Murder will out.)
ترجمه: «خون فوران خواهد کرد» بر اساس نقل‌قولی از شاسر: قتل برملا خواهد شد»
"Boys will be boys." A Latin proverb
ترجمه: «پسربچه، می‌خواهد پسربچه باشد» 
o اصل لاتینی: «Sunt pueri pueri, pueri puerilia» 
o ترجمه: «پسربچه، پسربچه است و می‌خواهد بازی‌های پسرانه کند» 
"Brain is better than brawn."
ترجمه: «عقل، بهتر از زور بازو است» 
"Bread is the staff of life."
ترجمه: «نان، قوت زندگی است» 
"Breakfast like a king, lunch like a prince, dine like a pauper."
ترجمه: «صبحانه مانند یک شاه، نهار مثل یک شاهزاده، شام مثل یک فقیر» 
o مترادف فارسی: «صبحانه را تنها، ناهار را با دوستان و شام را با دشمنت صرف کن» 
"Butter is gold in the morning, silver at noon, lead at night."
ترجمه: «کره در صبح مانند طلا، در ظهر مانند نقره، در شب مثل سرب است» 
"Chance favors the prepared mind."
ترجمه: «بخت به یاری اندیشه‌های پیشرو وارد میدان می‌شود.» لویی پاستور 
"Cider on beer, never fear; beer upon cider, makes a bad rider."
ترجمه: «از نوشیدن شراب سیب روی آبجو هرگز نترس؛ اما نوشیدن آبجو روی شراب سیب سوارکار بدی از تو می‌سازد.» 
"Close but no cigar."
ترجمه: «نزدیک بود، اما سیگار را نبردی.» 
"Close only counts in horseshoes and hand-grenades."

"Clothes make(th) the man."
ترجمه: «احترام مرد به لباس است.» 
o مترادف فارسی: «آستین نو پلو بخور!» 
"Clothes don't make the man."
ترجمه: «احترام مرد به لباس نیست.» 
o مترادف فارسی: «آدم را به جامه نشناسند» 
o تمثیل: «لباس طریقت به تقوا بود// نه در جبه و دلق و خضرا بود» 
o تمثیل: «تن آدمی شریف است به جان آدمیت// نه همین لباس زیباست نشان آدمیت» سعدی 
"Common sense ain't common."
ترجمه: «همه‌گان از شعور برخوردار نیستند.» ولتر 
"Cowards die many times, but a brave man only dies once."
ترجمه: «آدم ترسو چندین بار می‌میرد، اما آدم شجاع فقط یکبار.» 
o مترادف فارسی: «ترسو مرد» 
o مترادف فارسی: «ترس برادر مرگ است» 
"Cross the stream where it is the shallowest."
ترجمه: «از کم‌عمق‌ترین محل رودخانه گذر کن!» 
o مترادف فارسی: «بی‌گدار به آب نزن!» 
"Curiosity killed the cat. Satisfaction brought it back"
ترجمه: «کنجکاوی باعث مرگ گربه است، رضامندی زندگی دوباره به او می‌بخشد.» 
"Cut your coat according to your cloth."
ترجمه: «جامه خود را به اندازه پارچه‌ات بدوز!» 
o مترادف فارسی: «پا را به اندازه گلیم خود دراز کن!»