طنز و خنده دار -اس ام اس و پیام جدید

اس ام اس جدید طنز تسلیت تبریک پیام پیامک

طنز و خنده دار -اس ام اس و پیام جدید

اس ام اس جدید طنز تسلیت تبریک پیام پیامک

آموزش تکنیک های طنز - 7

 7.2.5.2. با تخم‌مرغ مهربان باش

خلاصه‌ی داستان

در این داستان، که آخرین جلد از مجموعه قصه‌های غرب وحشی است، کلانتر به دلیل شباهت زیاد با یک گربه‌ی ماده به نام« قوری گل‌دار»، فریب خورده ناخواسته وارد باند تبهکار او و دار و  دسته‌اش می‌شود. مادربزرگ، پروفسور و چند زندانی  به طمع ثروتی که قرار است به کلانتر برسد، وارد املاک قوری گل‌دار می‌شوند. در پایان، کلانتر که از طرف قوری گل‌دار به عنوان عموی او معرفی می‌شود به وسیله‌ی سارقان مسلحی که آن‌ها هم از قوری گل‌دار فریب خورده‌اند دستگیر می‌شود.

 متن کامل پایان نامه در 40y.ir

 

تکنیک‌ها

کنایه: بیان کنایه‌آمیز که گاهی با تحقیر همراه است، در بیشتر گفتگوهای بین شخصیت‌ها دیده می‌شود. این گفتار کنایه‌آمیز، گاهی برای ریشخند و به سخره‌گرفتن فرد مقابل به کار رفته است. مانند زمانی که کالسکه‌چی، بی‌خبر از ماهیت واقعی کلانتر و با تصور زن بودن او، با کنایه، به ناتوانی کلانتر در انجام رفتارهای زنانه اشاره می‌کند:

کلانتر سعی کرد چتر آفتابی کوچکش را مثل خانم‌ها دور ساعتش بچرخاند، اما میله‌ی چتر چرخید و صاف تو صورتش خورد.

کالسکه‌چی گفت:« معلومه تو این بیست سالی که گم شده بودین تو یه منطقه‌ی کاملاً ابری زندگی میکردین!»( ص30).

گاهی  در معنای تهدیدآمیزی در گفتگوهای کنایی دو شخصیت نهفته است. مانند گفتگو بین کلانتر و گربه‌ی کثیف:

آقای محترم... مثل این‌که شما متوجه گذشت زمان نیستین... شما دو ساعته زل زدین به من و یه بند سیگار می‌کشین.

گربه‌ی کثیف جواب داد:« من متوجه گذشت زمان نیستم؟!... خیلی هم هستم... مثانه‌ی من ساعت منه آقای کلانتر. الان سه ساعت و بیست دقیقه‌س که دنبال شما هستم... دیگه ساعتم پر شده!»

کلانتر گفت:« باید مراقب باشین که ساعتتون خراب نشه... تو این شهر فقط تعمیرکار ساعت دیواری داریم!... ضمناً پاهای منم عرق‌سوز شده و باید برم خونه و با آب خنک حموم کنم»( ص10).

طنز موقعیت:  بهترین تکنیک برای نشان‌دادن وضعیت شخصیت‌ها در این داستان، استفاده از طنز موقعیت است. این تکنیک به تنهایی یا با قرار گرفتن در کنار دیگر تکنیک‌ها به گیرایی طنز مطلوب و مورد نظر نویسنده کمک شایانی کرده است. شفیعی در این داستان  با بیشترین استفاده از طنز موقعیت، موضوع‌ها و مضامین مورد نظر خود را مطرح کرده است.  این موقعیت‌ها معمولاً ناشی از تلاش‌های ناموفق کلانتر در انجام رفتارهای زنانه است. کلانتر برای فرار از رویارویی با تهوع، تصمیم می‌گیرد با ظاهری زنانه خود را به عنوان پرستار بچه معرفی کند:

کلانتر بند کیف زنانه‌اش را روی شانه‌اش انداخت و برای این‌که زمین نخورد، نرده‌ی چوبی را گرفت( ص21).

کلانتر پاهایش را روی هوا برد تا مثل خانم‌ها یکی را روی آن یکی بیندازد. اما از آن‌جا که نمی‌دانست باید کدام پا را روی آن یکی بیندازد، همین‌طور پا در هوا ماند( ص44).

بزرگ‌نمایی: نویسنده با استفاده از این تکنیک، برخی موقعیت‌ها و شرایط را اغراق‌آمیزتر از آن‌چه که هستند، نشان داده است. این امر از همان ابتدای داستان و با توصیف وضعیت کلانتری که در حال مرگ است، دیده می‌شود:

در غرب وحشی، نشانه‌ی شجاعت یک کلانتر این است که هرروز دست‌هایش را توی جیبش بکند و بدون اسب در شهر قدم بزند. البته این کار، با آن شلوارهای ناراحت، چسبان و شوره‌بسته، بسیار سخت است.

راستش، کلانترهای زیادی در همین حال، هدف گلوله‌ی تبه‌کاران قرار می‌گیرند و کشته می‌شوند... خود من چند بار، در آخرین لحظات، بالای سر بعضی از این کلانترها رفته‌ام.

تو نباید بمیری کلانتر... مقاومت کن...

بذار بمیرم... بذار از شر این شلوار تنگ راحت راحت بشم.

آخرین وصیتت چیه؟

دست چپم تو جیبم گیر کرده... الان هشت ماهه که با یه دست غذا می‌خورم... اگه بتونی بکشیش بیرون، حلقه‌ی ازدواجم مال خودت!( ص7).

در بخش دیگری از داستان  نویسنده با اغراق درباره‌ی گوی فلزی هفتاد کیلویی که به پای مادربزرگ بسته شده، با اغراق سخن می‌گوید. مادربزرگ که یک مسیر طولانی را با این گوی طی کرده، به سادگی درباره‌ی آن سخن می‌گوید:

ببینم مادربزرگ، اون چیه داری دنبال خودت می‌کشی؟... تو با گوی فلزی هفتاد کیلویی اومدی این‌جا؟!

آره... آخه کلیدشو گم کرده‌م( ص64).

کوچک‌کردن: این تکنیک هم از طرف نویسنده و به منظور کوچک‌کردن برخی شخصیت‌ها مانند کلانتر، و هم از سوی شخصیت‌ها و در تحقیر یکدیگر دیده می‌شود. برای نمونه، نویسنده در یک گفتگوی ساده بین کلانتر و گربه‌ی کثیف، به خوبی حماقت و سادگی کلانتر در عدم درک معنای کنایی حرف‌های گربه‌ی کثیف را نشان داده است:

... برای اثبات مردانگی احتیاجی به هفت‌تیر و این‌جور چیزا نیست... همین که توی خونه هیچ‌وقت ندونی ظرف شکرپاش کجاست، نشون می‌ده مردی!

کلانتر کمی به مغزش فشار آورد. بعد گفت: ... خدا رو شکر... من واقعاً نمی‌دونم ظرف شکرپاش کجاست!... ولی نگفتی چرا تعقیبم می‌کردی.

من مأمورم و معذور... کارم تعقیب کردنه... هر اسبی که از مزرعه فرار کنه، من باید برم دنبالش.

من اسب نیستم. امروز که داشتم جلو آینه مسواک می‌زدم یه نگاهی به خودم کردم( ص12).

 

ساختارهای زبانی

تجاهل‌العارف: در بخشی از داستان در صحبت‌های کلانتر و گربه‌ی کثیف از این تکنیک استفاده شده است:

گربه‌ی کثیف... روزنامه‌ی مچاله شده‌ای را باز کرد. توی روزنامه چند تکه ماهی بدبو بود.

یه کم ماهی بخور کلانتر... با تخفیف خوبی خریدم.

این ماهی که گندیده‌س... فکر کنم مال دو ماه قبله.

عوضش روزنامه‌ش مال امروزه کلانتر!( ص31)

دلیل عکس: هنگامی که مادربزرگ از کلانتر می‌خواهد که او را به عنوان مادرخوانده‌اش به قوری گل‌دار معرفی کند، در پاسخ کلانتر با نوعی دلیل عکس روبه‌رو هستیم:

بگو مادرخونده‌م، به خاطر بدهی به مغازه‌ی سبزی فروشی، به حبس ابد محکوم شده... اصلاً اگه خجالت می‌کشی، بردار براش یه نامه بنویس و بگو من تو این سال‌ها چه‌قدر بهت سوپ پیاز دادم.

این امکان نداره مادربزرگ!

چرا؟

چون نمی‌دونم پیاز با کدوم« ز» نوشته می‌شه( ص65).

 

        

3.5.2. ارزیابی کلی

آن‌چه که از بررسی و تحلیل آثار شفیعی برمی‌آید، نشان‌‌دهنده‌ی طنز هیجانی و تکنیکی او است. تنوع تکنیک‌ها در آثار او به اندازه‌ای است که گاهی در هر چند خط می‌توان یک تکنیک یا روش مشاهده کرد. همین فراوانی و گوناگونی تکنیک‌ها، اثر را از یک‌نواختی دور می‌سازد و در عوض، به جذابیت و کشش داستانی آن می‌افزاید. استفاده از جمله‌های کوتاه در بیشتر داستان‌ها، علاوه بر جلوگیری از به اطناب کشیده شدن اثر، در روند هیجانی‌شدن داستان  تأثیر به‌سزایی دارد. هرچند شفیعی در بیشتر آثار خود به بیان موضوع‌ها و مسائل سیاسی و اجتماعی پرداخته، اما این امر باعث کلیشه‌شدن آثار او نشده؛ به طوری که تکراری‌ترین مسائل  به گونه‌ای تازه و متفاوت بیان شده‌اند. این‌گونه بیان ناهنجاری‌ها و معضلات موجود در جامعه که نوجوان‌ها  در مواردی با آن‌ها درگیر هستند، باعث ارتباط بیشتر نوجوان‌ها با آثار مربوط به حوزه‌ی خودشان می‌شود. در ماجراهای سلطان و آقا کوچول نویسنده با استفاده از فضایی تاریخی، دغدغه‌های خود را نسبت به ناهنجاری‌های سیاسی و اجتماعی جامعه‌ی خود بیان کرده است. تمام این سفرنامه، درباره‌ی مسائل جزیی و بی‌اهمیتی مانند به حمام رفتن پادشاه یا گردش‌های او به مکان‌های تفریحی است و در هیچ‌کجا نشانه‌ای از توجه به مسائل سیاسی و مهم مربوط به امور مملکت دیده نمی‌شود. به طوری که حتی از آقا کوچول می‌خواهد هر چه که از مناظر اطراف می‌بیند، برای او توصیف کند تا سفرنامه خالی نباشد. این امر، می‌تواند نشان‌دهنده‌ی تشریفاتی بودن بسیاری سفرهای دولتی باشد که در نهایت هیچ دستاوردی در بر ندارند. هم‌چنین، بخش‌هایی از داستان مانند« دعوا بر سر نشستن کنار پنجره»، رفتارهای بچه‌گانه‌ی پادشاه برای نشستن کنار پنجره‌ی کالسکه یا« ماجرای کالسکه‌های بی اسب و مردم بی‌شعور لندن» که به درک نادرست پادشاه از کالسکه‌های بچه اشاره دارد، نشان‌دهندهی ناآگاهی و بی‌توجهی پادشاه به امور مربوط به کشور است. هرچند که به عقیده‌ی صاحبان‌زند(1384)،« شهرام شفیعی در کتاب، ماجراهای ناصرالدین شاه را پی گرفته است؛ در تمام این قصه‌ها شخصیتی کاریکاتورگونه از این آدم تاریخی ارائه شده است... «آقا کوچول» همان تلخک مشهور شاه است که مدام سر به سرش می‌گذارد و نقدش می‌کند»( ص33). این اشاره می‌تواند علاوه بر شخص ناصرالدین شاه، به شخصیت‌های دیگر  تعمیم یابد.

توجه به موضوعات و مسائل سیاسی در مجموعه پنج جلدی قصه‌های غرب وحشی  به چشم می‌خورد. شفیعی در این اثر فابل‌گونه، با به تصویر کشیدن جامعه‌ی گربه‌ها، به معایب و نواقص جوامع شهری و انسانی پرداخته و حتی گاهی آن‌ها را به سخره گرفته است. گربه‌ها در یک جامعه‌ی کوچک شهری به نام غرب وحشی زندگی می‌کنند و از همه‌ی امکانات موجود در زندگی انسان‌ها برخوردارند. آن‌ها حتی به تفاوت‌هایی که در زندگی و عادات انسان‌ها و گربه‌ها وجود دارد  آگاهی کامل دارند. جامعه‌ی مدرن و وجود مکان‌هایی مانند بانک، رستوران، هتل و ...، به نوعی کپی‌برداری از زندگی انسان‌ها است که در مواردی منجر به ریشخند  می‌شود. با توجه به محدوده‌ی سنی مخاطبان این آثار، این‌گونه نقد و اعتراض غیرمستقیم به ناهنجاری‌های موجود، قابلیت درک و پذیرش آن را بیشتر و بهتر می‌سازد.

در این میان، رمان عشق خامه‌ای که به موضوعی خانوادگی پرداخته، در سبک طنزنویسی و نوع استفاده از تکنیک‌ها و روش‌های ایجاد طنز، تا حدودی با دیگر آثار شفیعی متفاوت است. این امر بیشتر ناشی از موضوع کتاب است؛ چرا که در آثار ذکر شده، مضامین، بیشتر به سمت مسائل اجتماعی و سیاسی متمایل است. اما در این داستان با موضوعی روبه‌رو هستیم که تا حد زیادی خانوادگی است و رگه‌های کمی از مسائل اجتماعی را می‌توان در آن مشاهده کرد. هم‌چنین تفاوت زاویه دید در این داستان، که از زبان یک کودک است، تأثیر زیادی در ایجاد یک سبک متفاوت داشته است. تفاوت دیگر این اثر در واقعی و امروزی بودن فضای آن است. خواننده در این داستان با انسان‌هایی امروزی روبه‌رو است که در دنیای معاصر زندگی می‌کنند و هیچ نشانه‌ای از تخیل در آن‌ها به چشم نمی‌خورد. این نکته درباره‌ی موضوع داستان  صدق می‌کند. کل این داستان، کشمکشی برای ابراز عشق پسرعمو به شیما است؛ اما در اواخر داستان و پس از دور بودن پسرعمو برای مدت زمان کوتاه، دیگر نشانه‌ای از عشق نسبت به شیما در او دیده نمی‌شود. با توجه به این که عشق و مسائل مربوط به آن، دغدغه‌ی بسیاری از نوجوان‌ها در این مقطع سنی است، شفیعی با نتیجه‌گیری کاملاً غیرمستقیم و به صورت پوشیده، به بی‌ثباتی و مقطعی بودن عشق‌های این مرحله از زندگی اشاره کرده است.« اما رویکرد شهرام شفیعی به طنز خالی از نقص نیست. او در کل از شیوه‌های اصولی طنز گفتاری، طنز موقعیت، طنز آداب، عادات و رفتار، طنز خود زندگی و هم‌زمان از شیوه‌های غلطی مثل موقعیت‌های طنزآمیز کاملاً ساختگی و  خلاصه کردن همه‌ی طنزها در کاراکترها، حوادث و موقعیت‌های یک داستان استفاده می‌کند تا به مخاطب القا شود که تمام زندگی و تمام آدم‌ها و در نتیجه تمام دنیا خندهآور و کمیک است. همه‌چیز بر اساس وجوهی کمیک خلقف شده یا رشد و تکوین یافته و زندگی هم چیزی جز ادامه‌ی واقعیت‌های کمیک نیست...

افراط و زیاده‌روی در طنزآمیز کردن همه‌چیز و همه‌کس، در جاهایی به رمان لطمه زده است. این افراط‌ به عارضه‌ی دیگری هم منجر می‌شود. او دیالوگ‌های قلمبه سلمبه‌ای در دهان کاراکترهای معمولی می‌گذارد  و از یاد می‌برد که تنها خنداندن کافی نیست و باری این کار هم به علت‌های پیرنگی معنی نیاز هست؛ پیرزن دلال ازدواج ما را نه تنها نمی‌خنداند، بلکه کلافه هم می‌کند. او همانند یک روشنفکر و در نتیجه، یک کاراکتر کاملاً جعل شده از فمینیسم و اینگرید برگمن سخن به میان می‌آورد.

در رمان عشق خامه‌ای بخش‌هایی از داستان، مخصوصاً آن قسمتی که درباره‌ی به روستا رفتن پسرعموی عاشق است، کاملاً تحمیلی، ساختگی و اضافی است و رمان را در کنار چندگانگی موضوع، به تطویلی اجباری دچار کرده است».( پارسایی،)

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.