طنز و خنده دار -اس ام اس و پیام جدید

اس ام اس جدید طنز تسلیت تبریک پیام پیامک

طنز و خنده دار -اس ام اس و پیام جدید

اس ام اس جدید طنز تسلیت تبریک پیام پیامک

هدف از آوردن طنز:

 دربدایت امر،طنز خیلی از نثر بهره نجست ،با رواج صنعت چاپ و انتشار روزنامه ، نویسندگان وشاعران ازحمایت و پشتیبانی خوانندگان پر و پا قرص بهره مند شدند و با آشنایی بیشتر آنان نسبت به ادبیات و افکار اروپایی ،احساس مسئولیت افزونتری نسبت به مردم و جامعه پیدا کردند و تلاش نمودند،تا در راستای بر آوردن نیازهای جامعه و مرتفع ساختن مشکلات اجتماعی قدم بردارند ، زیرا شعرهای غنایی و صنعت های ادبی مخصوص سبک هندی و ادبیات کلاسیک آنان را راضی نمی کرد ، از طرف دیگر مردم علاقه ی چندانی به شعرهایی که برای درک آنها وقت زیادی می بایست صرف کرد، نداشتند . با مردمی شدن ادبیات فارسی طنز نویسی نیز رونق بیشتری یافت ومورد اقبال توده ی مردم قرار گرفت . گاهی خنده وشوخی گذران وزائیده ی نقص ها واشتباهات کوچک وبی اهمیت است وزمانی تلخ وزهرآگین وناشی ازفسادوگمراهی هائی که مقام اخلاقی طبیعت بشری راتنزل می دهد،واین دیگربا شوخی که تنها هدفش به خنده واداشتن وکارش ایجاد حسی دلپذیرکردن است فرق می کند .چرا که طنز واقعی نمی تواندبی هدف باشد.

 طنز نویسی به شرط آنکه  حوادث و چهره ها را  دگرگون نکند ، از فانتزی رئالیستی و از اصول دیگر هنر بدیعی استفاده می کند و این حوادث و چهره ها را بر جسته تر و نمایان تر از آنچه هست جلوه می دهد و در بند آنکه تابلو راست و درست باشد ، نیست. « ایجاد تصور درباره ی یک زندگی عالی و زیبا از راه تصویر جهان پست و ناشایست زندگی و بیدار کردن شوق وکمال مطلوب در خواننده : از وظایف مهم طنز رئالیستی است . از آنچه گفته شد چنین  نتیجه می گیریم که طنز حقیقی هرگز نمی تواند  بی هدف و رؤیایی و  وهمی باشد و به عبارت دیگر روش طنز نویسی به سنگر « زشتی و پلیدی » هنگامی می تواند قرین موفقیت گردد  که تمثال بی مثال و الهام بخش « نیکی و زیبایی » پیوسته در مد نظر اوباشد .

 طنز نویسی هنگامی که به موضوع معینی می خندد و آن را رد و انکار می کند ، در واقع آرمان مثبت خودرا  که در جهت مخالف آن قرار دارد ، اگر بخواهد  آشکارا یا نهانی و صراحتاً یا تلویحاً خواننده را به آنچه که دراطراف اوست جلب کندو پستی ها را یکایک به رخ او بکشد  ، باید خواننده را دنبال کند و دمی آسوده نگذارد . باید کار را به جایی رساند که او از آن همه زشتیهای بی حد وحصر به جان آید و سرانجام با عزم راسخ از جای برخیزد و فریاد زند: آخرراستی  این چه زندانی است  که من در آن گرفتار شده ام ؟ مرگ که از این زندگی  بهتر است ! دیگر نمی خواهم دراین بند و زنجیر جان  بکنم !

 خلاصه ،طنز تنها هنگامی می تواند به هدف عالی خود برسد که از روحی بلند و پاک تراوش کند ، روحی که از مشاهده اختلاف عمیق و عجیب زندگی  موجود با اندیشه ی  یک زندگی مامول دررنج و عذاب است . همین صفت عالی و هدف بزرگ طنز است که هورا سیاه در روزگاران قدیم بدان اشاره کرده است .

( آرین پور؛ 1351: 40- 36)

در روزگاران نزدیک به عصر ما بعضی از شاعران مانند ایرج و عشقی راه و رسم پیشینیان را در پیش گرفته اند ، تا حدی که عارفنامه ی ایرج هجویه ی سراسر دشنام و ناسزا درباره ی شاعر و ترانه سرای معروف عهد مشروطیت یعنی عارف قزوینی است.

4-3.ورود طنز در آثار ادبی

طبق گفته سعد الدین وراوینی  آگاهی ما از ایران پیش از اسلام در هر زمینه اندک است و درباره ی  طنز نیز این حکم صدق می کند . در مرزبان نامه حکایت لطیفی درباره ی بزرگمهر نقل شده است که نشانه ی طنز گویی این وزیر فرزانه در زمان خویش است . بر طبق این حکایت ، بزرگمهر کامروایی را سحر خیزی می دانسته و همواره می گفته است : « سحر خیر باش تا کامروا باشی. » یک روز خسرو انوشیروان به چاکران خود دستور می دهد  تا هنگام آمدن بزرگمهر به دربار راه را بر او بگیرند و جامه هایش  بدزدند . چاکران چنین می کنند . بزرگمهر برای پوشیدن لباس دیگر به خانه باز می گردد ، لباسی تازه می پوشد وبه دربار می رود . خسرو علت دیر آمدن بزرگمهر را می پرسد. بزرگمهر واقعه را باز می گوید . انوشیروان به طعنه می پرسد :« نه آیا تو می گفتی  سحر خیز باش تا کامروا باشی ؟ »  بزرگمهر پاسخ می دهد :

 « سحر خیز دزدان بودند که پیش از من برخاستند ، تا کامروا شدند. »

( وراوینی ؛1367،: 172-3)

« جاحظ در « کتاب التاج » یادآور شده است « در عصر ساسانیان در دوره ی پادشاهی خسرو ، دلقکی بود به نام مازیار که  پس از چندی مورد بی مهری قرار گرفت . دلقک برای جلب عطوفت پادشاه، روزی چند به تقلید آواز حیوانات مشغول شد و سرانجام چنان دراین  کار استاد گردید که چون سگ « عوعو » می کرد و مانند گرگ زوزه می کشید وبه سان خر « عر عر » می کرد ، همانند اسب شیهه می زد .یک روز که شاه دربستر راحت غنوده بود ، دلقک صداهای گوناگون حیوانات را تقلید کرد. شاه با شگفتی بسیار  غلامان را به اطراف فرستاد تا بالاخره مازیار دلقک را برهنه ، کنجی خزیده یافتند . وی را بی درنگ نزد شاه بردند. چون خسرو از حال او پرسید ، گفت : آن روز که شاه بر من خشم گرفت، خدای نیز مرا مسخ کرده ، به گونه ی سگ و گرگ وخر در آورده است. خسرو او را خلعت داد و از گناهش در گذشت.»          

     ( راوندی؛1371 :63- 31)

البته هجو که یکی از شکل های افراطی طنز است، درایران پیش از اسلام وجود نداشته است و« ظاهراً این کار زشت به تقلید از شاعران عرب درشعر فارسی راه یافت . چه ، گسان نمی رود که درایران پیش از اسلام شاعری از شعر به منزله سلاحی برای آزردن و نکوهیدن دشمنان خویش با کسانی که به او بد کرده اند، استفاده کرده باشد.» بعداز اسلام به جهت سلطه ی اعراب بر ایران زمین ،  تا قر ن سوم چیزی به نثر نظم فارسی نوشته نشد یا اگر نوشته شد ، باقی نمانده است ؛ بنا براین ، آغاز  حیات دوباره ی زبان فارسی ظاهراً از قرن سوم است که شکل منظوم دارد . محمد بن وصیف سیستانی به دستور یعقوب لیث صفاری، درسال 251 هـ . ق بنا به نوشته ی کتاب « تاریخ سیستان » نخستین شعر فارسی را می سراید .

(محجوب؛ 1350 :84)

 از دوره ی سامانی به بعد ، طنز گسترش قابل ملاحظه ای می یابد و در هیچ یک از نظم و نثری نیست که قطعه یا مطلب طنز آمیزی نباشد. شاعر یا نویسنده در لابه لای مطالب و مفاهیم خود ، نکات طنز آمیزی هم بیان می کند. در تقسیم بندی  های سنتی ما ، به طنز به عنوان یک محتوای خاصی توجهی نشده است ؛ زیرا اساساً طنز نوعی از ادبیات است که باید بر مبنای محتوا نام گذاری شود . در زبان فارسی تا قبل از مشروطیت، درباره ی طنز نظریه ی خاص و منسجمی وجود  ندارد و آگاهانه به عنوان یک نوع ادبی مطرح نیست . درکنار انواع محتوای های شعر فارسی ، مثل توحید ، نعمت ، وصف ، موعظه و تحقیق ، زهدیات، مرثیه، منقبت، ضمدیه، حسبیه، مناجات، ساقی نامه ، غزل و غیره از طنز نامی برده نشده است .

 البته هجو و هزل و خبثیات و مطایبات و حتی فکاهی را می توان از اشکال رایج طنز فارسی دانست. دراین صورت ، سابقه ی طنز به قرن ها پیش می رسد .

 در یونان، فلاسفه و از جمله ارسطو به طنز درقالب مدی توجه کرده اند و آن را یکی از انواع شعر ( تراژدی کمدی درام ) دانسته اند . « این اصطلاحات که بسیاری از آن ها از زبان عربی به فارسی وارد شده است، از عناصر تشکیل دهنده ی مقوله  کمدی یا از خطوط و مشتقات آن هستند: استهزا ، افسوس کردن ، بذله ، ریشخند ، مسخرگی، مسخریه ، شوخی ، طرب ، طنز ، فکاهت ، مسرت ،مضحک، لاغ ، لطیفه ، لوده، گواژه،  مطایبه، هجو، نفیضه، هزل ، دلقک وغیره »

 ( ناظرزاده کرمانی؛ 1374: 115)

فقط پس از مشروطیت است که طنز جایگاه ثابت و خاصی می یابد و عنوان های دیگر را تحت الشعاع قرار می دهد و به طور کامل دریک قالب ادبی عرضه می شود .

4-4-انواع طنز از نظر مضامین:

4-1. طنز فردی2- طنز خصوصی3- طنز فلسفی4- طنز عرفانی5- طنز اجتماعی              6- طنز سیاسی 7- طنز خانوادگی .

 4-4-1. طنز فردی : این گونه طنز بیش تر به صورت هجو گاهی هم درباره ی مشکلات و دشواری های شاعر یا نویسنده یا افراد دیگر است .

 4-4-2. طنز های خصوصی : این نوع طنزها اغلب حالت هزل دارد وغرض از آنها التذاذ نفسانی وتحریک جنسی است .

4-4-3. طنز فلسفی : اغلب رباعیات خیام و برخی از اشعار ( مصیبت نامه ) ی عطار و بعضی مثال از رباعیات خیام :

 گویند کسان بهشت با حور خوش است      من می گویم که آب انگور خوش است

این نقد بگیر ودست از نسیه بدار              کآواز دهل  شنیدن از دور خوش است

                                                                                         ( خیام ؛ 1342: 9)

 4-4-4. طنز های اجتماعی : طنز اجتماعی ارزش بیشتری دارد؛ و دراین نوع طنز سوژه های اجتماعی را به کار می گیرند ؛ مثل تورم ، رشوه ، خواری و غیره .

 به هر حال یک نمونه از اشعار عطار نیشابوری را نقل می کنیم که قدر و مقام او در طنز ، هنوز ارزیابی وشناخته نشده است :

  «سائلی پرسید از آن شوریده حال

 

گفت : اگر نام مهین ذوالجلال

 می شناسی ، بازگوای مردنیک

 

 گفت : نان است آن ، نتوان گفت لیک
 

مرد گفتش : احمق و بی قرار ؟

 

 کی بود نام مهین ، نان ؟ شرم دار

گفت : در قحط نیشابور ای عجب
 

 

 می گذشتم گرسنه چل روز و شب
 

 نه شنوم هیچ جا بانگ نماز

 

نا دری بر هیچ مسجد بود باز»
                ( شفیعی کدکنی؛1386: 267)

 4-4-5. طنز سیاسی : طنز سیاسی هم ارزش خاصی دارد و در گذشته اغلب از زبان دلقک ها و دیوانه نمایان و مجانین عقلا مثل « بهلول » بیان شده است .

4-4-6. طنز خانوادگی : این نوع طنز تقریباً جدید است و بر اثر توسعه ی شهرنشینی پدید آمده است .

سوژه های این طنز عبارتند از : روابط میان زن و شوهر ، عروس و مادر شوهر و به عکس ، داماد و مادر زن ، موجر و مستاجر ، کارمندو رئیس اداره ، درآمد اندک کارمندان و غیره .

(عزتی پروز؛ 1382: 174- 172)

4-5-زمینه های طنز

4-5-1. طنز و زمینه ی جامعه شناختی آن: هرگز نباید جایگاه جامعه شناختی طنز از نظر دور داشته شود، اغراق نیست ، اگر طنز پرداز را یک جامعه شناس و طنز را یکی از ضرورت های اجتماعی معرفی کنیم ، اصولاً منبع الهام اغلب هنرمندان وشاعران طنز پرداز را می توان در عوامل  محیطی روزگارشان جست و جو کرد. در واقع بسیاری از آثار هنری و ادبی زاییده ی زندگی اجتماعی هنرمند وشاعری وطنز پردازی است، که در آن محیط رشد کرده و بالیده است .

 اگر شعر و طنز ندای احساس شاعر وبازتاب افکار و اعتقاد او می باشد ، محرک این احساس ها و اندیشه ها ، زمان و مکان زندگی  و زمان و مکان زندگی شاعر و طنز پرداز است . بنا براین اندیشه ی هنرمند و شاعر طنز پرداز منبعث از محیط زندگی و زمان حیات آنها بستگی دارد .

(زرین کوب؛1372 : 76-75)

 پس با توجه به سخن عبدالحسین زرین کوب «باید توجه داشت که محیط ادبی از تأثیر محیط اجتماعی برکنار نیست .»

(الم ؛ 1375: 22)

4-5-2. طنز وزمینه های اخلاقی آن :طنز با طعنه و کنایه بر خلق وخوی ناشایست آدمی، رفتارهای زشت او را مورد تمسخر قرار می دهد،همیشه به این نکته باید توجه داشت، که چگونه کردار انسان نیک و پسندیده میگردد،در واقع،طنز شناسنده اخلاق نیک انسانی است؛زیرا عاطفه هاخواهش های نفسانی،خشم اجتماعی وکینه توزی های سیاسی عاملی برای پدیدار گشتن طنز می باشد از این رو طنز حیطه ی فعالیت های خودرا متمرکز بر اصول اخلاقی کرده،ابتذال و کج روی اخلاقی را مورد نقد و بررسی قرار می دهد،وطنز پردازدرجامعه باصحنه های زشت و ضد اخلاقی مواجه می گردد،و منقلب شده و متناسب باگستردگی وشدت خطاو لغزش احساس های گوناگون خشم، انزجار، انکار، تحقیر را نسبت به شخص یا گروه خاصی ابراز می دارد ، و این امر زمانی اتفاق می افتد که وجدان طنز پرداز درباره ی پلیدی و زشتی امری داوری می کند . همین امر باعث شکوفایی جنبه های ادبی و هنری طنز می شود .                     ( سیاسی ؛ 1337 :66)

4-5-3. طنز و زمینه های تاریخی آن : هیچ گاه نباید جایگاه تاریخی طنز از نظرها دور داشته شود؛ زیرا در برخی مواقع طنز با همان لحن گزنده وتمسخر آمیزش ، راوی واقعیت های تاریخ می شود ، واقعیت هایی که هیچ تاریخ نگاری یار ای بر ملا  کردن آنان را ندارد . طنز ، بیان کننده ی تاریخ حقیقی اجتماعی انسانی است، زمامداران امور هیچ وقت نمی توانند طنز پرداز را وادار کنندکه دست به سانسورحقیقت هابزند،یا دروغ پردازی کنند. شاعران و نویسندگان طنز پرداز یگانه تاریخ نگاران صداقت پیشه عصرخویشند شعرها وحکایت های آنان حکم آیینه تمام نمای تاریخ روزگار را دارند.هنرنویسان باکمترین واژه ها بیشترین مضمون ها و حادثه هایی را که بر ملتی رخ می دهد، بیان می کنند.

                                                                               ( آصف الحکماء؛ 1337 : 224)

4-5-4. طنز و زمینه های هنری آن : خداوند توانایی های زیادی را در وجود انسان قرار داده است  که یکی از آن نشانه های خداوندی ، توانایی ابداع وخلقت هنری در انسان می باشد . هر هنرمندی اعم از شاعر ، نویسنده ، طنز پرداز، مجسمه ساز ، نقاش ، یا موسیقی دان برای خلق یک شاهکار هنری محتاج دید ، تفکر و بیان هنرمندانه است . در واقع اساسی ترین بخش خلقت یک اثر هنری  نحوه ی بیان آن می باشد . وظیفه ی یک هنرمند دراصل ، عرضه نوین ، نوآوری درتعبیر بیان هنرمندانه ی فکرها دریافتها و اعتقادهاست .

 قدرت بیان و استعداد خدادادی می باشد که خداوند در نهاد انسان به ودیعه نهاده است و غرض از آن تنها توانایی سخن گفتن نیست ، این بیان همان قدرت فهم و دریافت وبه کارگیری تصورها ، و واژه ها و وسایل گوناگون ، برای آشکار کردن وتجسم بخشیدن به احساس ها است . در حقیقت ، ابزار آلات بیان فقط زبان و تکلم کردن نیست ، وسیله ی بیان ، ممکن است موسیقی ، نقاشی ، طراحی ، صدا و آواز ، مجسمه سازی ، طنز ، فکاهی و غیره باشد . لازم به ذکر است ، که طنز یکی از اصلی ترین و موثرترین سبک های بیان هنری است .

 یکی از ویژگی های بارز طنز بیان هنری آن است . طنز نویس به کمک صنعت های بدیعی همچون تشبیه ، مجاز ، استعاره ، کنایه وغیره به بیان مطلب می پردازد ، همین امور جذابیت سخن طنز پرداز و فراگیری طنز را بیشتر می کند.

( شفیعی کدکنی ؛1383:  148- 139)

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.