8-5. مثلها از نظر زیباییشناسی دو گونهاند:
الف) ساده: که جملهای ساده است.
سرمایهی کاسب پول است. سرمایهی دلال دروغ. (شهری)
از خانهی قاضی یک نان درآمد، سگش هم دنبالش بود. (دهخدا)
ب) ادبی: در این دسته آرایههای لفظی و معنوی بر حسن و زیبایی مثلها میافزاید:
عکس: چه سر به کلاه، چه کلاه به سر. (شکورزاده)
جناس: جان میدهد، جامه نمیدهد. (دهخدا)
تصویرسازی: جای پای سگ را با نان سنگک اشتباه گرفته. (شکورزاده)
موازنه: چغندر گوشت نشود، دشمن هم دوست نشود. (بهمنیار)
تکرار: ظرف ظرف مس، فرش فرش قالی، نان نان گندم، دین دین محمّد. (دهخدا)
سجع: همان خر سیاه است وهمان راه آسیا. (بهمنیار)
ایهام: دزد نگرفته پادشاه است (دهخدا)1. دزدی که دستگیر نمیشود پادشاهی میکند؛ 2. تنها دزدی که نمیتوان گرفت پادشاه است.
قلب: طبّالی به از بطّالی. (دهخدا)
تضاد: جنگ اول به از صلح آخر. (دهخدا)
کنایه: این سر خر که راه داد به بستان. (بهمنیار)
مراعاتنظیر: بالای گود زورخانه نشسته میگوید لنگش کن. (بهمنیار)
اغراق: شکم درویشان تغار خداست. (شکورزاده)
تلمیح: گنجشک یک پولی انا اعطینا نمیخواند. (شکورزاده)
جانبخشی: دیگ به دیگ میگوید رویت سیاه. (دهخدا)
واجآرایی: خدا ایمان میخواهد، عزراییل جان، زن و فرزند نان. (دهخدا)
9-5. مثلها از نظر مثلهای رایج در فارسی یا منظوم است یا منثور.